سلام سلامی به بلندای 7 سال دوری من از شمایی که نمیدونم هنوزم هستید یا نه؟
نمیدونم هنوزم می نویسید یا نه؟
نمیدونم هنوزم جمعتون جمعه یا نه؟
نمیدونم هنوزم از حال همدیگه باخبرید یا نه؟
نمیدونم هنوزم با شادی هم شاد می شید یا نه؟
نمیدونم هنوزم با ناراحتی هم ناراحت می شید یانه؟
هیچ وقت یادم نمیره اون روزایی رو که پدربرزرگم عمرشو داد به شما..
راستش الان که دارم اینا رو مینویسم و یاد اون زمان افتادم اشکام نا خودآگاه سرازیر شد..
به این امید اومدم که دوباره باهاتون باشم و گرنه دلیلی برای نوشتن دوباره ندارم..
تو رو خدا باشید بچه ها..
تو رو خدا بیاید بچه ها..
سلام:
خیر٬ متاسفانه به جا نمیارم٬ چون توی این 7 سال از شما حتی یک کامنت هم نداشتم.
چیزی که فرمودید، روی اصل جریان هیچ تاثیری نداره، در هر صورت کامنتی از شما وجود نداره.
منم دو سالی بود که به وبلاگم سر نزده بودم. امروز دلم هواشو کرد. اومدم به وبلاگهایی که لینک کرده بودم هم سر زدم. خیلی ها دیگه نمی نویسند.اما خوشحالم که تصمیم گرفتی دوباره بنویسی. تولد دوباره وبلاگت مبارک !
شاید منم دوباره بنویسم.